در حالی که زن خانه دار یک پدیده کاملا مدرن است. برخلاف این تصور که زن باید در خانه بماند و تنها وظایفی مانند آشپزی، شستوشو و رفتوروب را به عهده داشته باشد، زنان ایرانی در همه ادوار تاریخی شاغل بودهاند؛ نمونه آن نیز مشارکت زنان عشایر یا روستایی در همه امور زندگی است که حتی گاهی بیش از مردان در فعالیتهای کشاورزی و دامداری نقش دارند و در زمان فراغت نیز سرگرم بافتن گلیم یا قالی هستند.
اگر بخواهیم به شکل ریشهای مسئله اشتغال زنان را حل کنیم، حتماً باید متناسب با شرایط امروز برای زنان کار و شغل در نظر بگیریم؛ البته درست است که در دورههای خاصی از زندگی خانوادگی مانند بارداری یا سه سال اول تولد فرزند بهتر است که یک زن شاغل به فرزندپروری مشغول باشد، اما قانون باید زمینه را برای این موضوع فراهم سازد که یک زن شاغل در این دورهها بتواند بدون نگرانی از دست دادن شغل و با دریافت حقوق و مزایای خود، در خانه بماند و به فرزند خود رسیدگی کند.
رقابت برای حضور در بازار کار برای زنان با مانع و برای مردان یک رقابت معمولی است، چالشهای کنونی در این زمینه نیز بسیار سنگین است ازجمله اینکه سهم ۱۵ درصدی اشتغال زنان در کشور ما به نسبت کل جمعیت و جمعیت تحصیلکرده آنها بسیار اندک است.
زنان پس از فارغالتحصیلی باید وارد بازار کار شوند؛ درحالیکه سهم آنها در همه حوزهها و رشتهها بسیار اندک است، در نتیجه میتوان گفت که میزان اشتغال و فرصتهای کاری بین زن و مردم نه تنها در جامعه ما بلکه در بیشتر کشورهای دنیا برابر نیست.
در زمینه کسب درآمد و دستمزد نیز همین شرایط وجود دارد؛ یعنی در بسیاری از مشاغل غیردولتی معمولاً با کار مساوی، زنان حقوق پایینتری دریافت میکنند؛ اگر این شرایط را با جهان مقایسه کنید میبینیم که در اروپا و آمریکا نیز همین وضعیت وجود دارد.
این تفکر نادرست در ذهن افراد جامعه شکل گرفته است که زنان نباید در برخی حرفهها وارد شوند زیرا مردان تشخیص میدهند که برای خود و سلامتی آنها مناسب نیست و این یکی از عوامل بازدارنده و نادرست است.